بنام آفریننده زمستان و پاییز و بهار

سلامممممممممممممممم  

زمستان 

 

منم من میهمان هرشبت لولی وش مغموم 

 

منم من دشنام پست آفرینش نغمه ناجور 

 

نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم 

 

بیا بگشای در بگشای دلتنگم 

 

حریفا!میزبانا!میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد. 

 

تگرگی نیست مرگی نیست 

 

حدیثی گرشنیدی قصه سرما و دندان است 

 

من امشب آمدستم وام بگذارم 

 

حسابت را کنار جام بگذارم 

 

چه میگویی که بی گه شد سحرشد بامداد آمد؟  

 

دوستون دارم خیلی زیاد. 

 تا بعد

نظرات 4 + ارسال نظر
علی اکبر شنبه 25 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:32 ب.ظ http://اشئساشاقهتشرشد.ذمخلسنغ.زخئ

سلام
خوبی؟
چه خبرا؟ رفتی و دیگه پشت سرت رو هم نگاه نکردی. ولی حالا که اومدی چرا بی خبر اومدی .. میگفتی گاوی , گوسفندی چیزی سر مبریدیم..
به هر حال خوشحالم که بر گشتی ولی انگار این دوری یه کمی بی حوصله ات هم کرده ... منتظر یه آپ توپ ازت هستیم..
پیش ما هم بیا
موفق باشی

علی اکبر شنبه 25 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:35 ب.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

علی اکبر چهارشنبه 25 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:56 ق.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خوبی؟
می بینم که بی صدا اومدی .. خوشحالم که می بینم برگشتی .
موفق باشی

علی اکبر سه‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:08 ق.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد