سلامی به گرمی خوزستان

داغ تنهایی

آنقدر با آتش دل ساختم تا سوختم

بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم

سرد مهری بین که کس بر آتشم آبی نزد

گر چه همچون برق از گرمی سراپا سوختم

سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع

لاله ام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم

همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب

سوختم در پیش مه رویان و بیجا سوختم

سوختم از آتش دل در میان موج اشک

شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم

شمع و گل هم هر کدام از شعله ای در آتشند

در میان پاکبازان،من نه تنها سوختم

جان پاک من((رهی)) خورشید عالم تاب بود

رفتم و از ماتم خود عالمی را سوختم.

   

                                                            ((رهی معیری))

نظرات 5 + ارسال نظر
؟ چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:07 ب.ظ http://www.ottelo.blogsky.com

با سلام . وبلاگ خوب و پر محتوایی دارید . به ما هم سر بزید . موفق باشید .

علی اکبر پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:37 ق.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خوبی؟
شعر خیلی زیبایی رو انتخاب کردی..البته گفته بودی که تو هم دستی در شاعری داری ...پس چرا از شعرهای خودت نمی نویسی؟

موفق باشی




[ بدون نام ] پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:39 ق.ظ

سلام دوباره
امیدوارم که خوب خوب باشی
مطالبی که برام نوشتی برام جالب بود ...جوابش رو هم نوشتم.
من با تمام حرفهایی که میزنی موافقم...فقط نمیدونم برداشتت از من چی بود که این مطالب رو نوشتی..خیلی هم فکر کردم ولی چیزی عایدم نشد...قلمت رون و زیباست ...به دل میشینه.
هر آنچه از دل برآید بر دل هم نشیند...
از اینکه میخوای توی زمینه ای که معلومه توش استادی بهم کمک کنی ممنونم و خوشحالم ..

درباره گرفتن دیپلم کامپیوترکه گفتی میخوای بری و بگیری خیلی خوبه ..گفته بودم که فعالید ...من باید یکمی از شما یاد بگیرم.انشاا...
---------------------------------------------------
اتفاقی برام نیفتاده بود...ممنون که به یادم بودی و...
از دل تنگیتون برای من ...ممنونم (سرخوشم کردی)البته این رو هم بگم که فکر و دل منم پیش شما بود...اومدم چون نمیتونستم نیام.

به حرفهات فکر کردم ..البته نمیخواستم زود و سریع جوابتو بدم به خاطر همین دیر شد ...بیشتر فکرم این بود که برداشتت از من چی بوده؟

منتظرت هستم.
موفق باشی

علی اکبر پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:39 ق.ظ

سلام دوباره
امیدوارم که خوب خوب باشی
مطالبی که برام نوشتی برام جالب بود ...جوابش رو هم نوشتم.
من با تمام حرفهایی که میزنی موافقم...فقط نمیدونم برداشتت از من چی بود که این مطالب رو نوشتی..خیلی هم فکر کردم ولی چیزی عایدم نشد...قلمت رون و زیباست ...به دل میشینه.
هر آنچه از دل برآید بر دل هم نشیند...
از اینکه میخوای توی زمینه ای که معلومه توش استادی بهم کمک کنی ممنونم و خوشحالم ..

درباره گرفتن دیپلم کامپیوترکه گفتی میخوای بری و بگیری خیلی خوبه ..گفته بودم که فعالید ...من باید یکمی از شما یاد بگیرم.انشاا...
---------------------------------------------------
اتفاقی برام نیفتاده بود...ممنون که به یادم بودی و...
از دل تنگیتون برای من ...ممنونم (سرخوشم کردی)البته این رو هم بگم که فکر و دل منم پیش شما بود...اومدم چون نمیتونستم نیام.

به حرفهات فکر کردم ..البته نمیخواستم زود و سریع جوابتو بدم به خاطر همین دیر شد ...بیشتر فکرم این بود که برداشتت از من چی بوده؟

منتظرت هستم.
موفق باشی

علی اکبر شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:53 ق.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خوبی؟
کجایی؟نمیگی به هوا نمیای نگران میشیم؟
منتظرم تا بیایی...
هر جا هستی سالم و سلامت باشی.
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد